آوانگاردیسم ژاپنی در طراحی لباس
از سال 1900 (به طور جدی) طراحی دنیای مد ژاپنی، الهام بخش کل دنیا برای دوخت و دوز لباسها بوده است. و باعث شده تا برخی از بزرگان و ماهرترین طراحان دنیای مُد، هنر نمایی کنند. اما شهرت آوانگاردیسم ژاپنی یک شبه به وجود نیامد. این جریان، نتیجه نهایی تکاملی آرام آرام و دقیق است که توانسته موانع فرهنگی را کنار بزند. و مرز شرق و غرب را در هم بیامیزد.
دنیای مُد بدون تأثیر طراحان آوانگاردیسم ژاپنی غیرقابل تصور است. سه اسمی که در این زمینه معمولاً به ذهن میرسد، شامل طراحانی به نامهای ایسی میاکی، ری کاواکوبو و یوجی یاماموتو است. زیبایی شناسی آنها با مینیمالیسم، سادگی، غیر متعارف بودن و ساختارشکنی در هم آمیخته است و آوانگاردیسم ژاپنی را به وجود آورده است.
پیشنهاد مطالعه: طراحی لباس؛ هنری که هیچ گاه قدیمی نخواهد شد!
آوانگاردیسم ژاپنی چیست؟
اصطلاح «آوانگارد» یا ” avant-garde” در اصل اغلب برای توصیف ژانرهای موسیقی، ادبیات، فیلم و رقص به کار برده میشود. و تبدیل آن به مُد کار سختی نیست. چالشهای آوانگارد، هنر و جامعه را به عنوان یک مفهومِ کلی در نظر میگیرد. از نظر دنیای مُد، آوانگارد به معنای رد طرز فکری است که زیبایی را در چارچوب خاصی قرار میدهد؛ مانند نمایش بدن در لباسها. و در عین حال رویکردی نوآورانه در طراحی و استفاده از متریالهای مختلف دارد.
داستان آوانگاردیسم ژاپنی نیز همین است. پس مفهوم واژه آوانگارد را میتوان برابر با «ضد مُد» دانست. این یک جنبش هنری یا فلسفی است. اما تمهای آن منحصر به فرد نیستند؛ طرحهای یکدست و ساده، استفاده از رنگهای ملایم مانند سیاه، سفید یا خاکی، مینیمالیسم، ساختارشکنی، استانداردهای چالش برانگیز زیبایی، فناوری و صنعتی محور و غیره، تغییری را در مدرنیته به جریان میاندازد.
آوانگاردیسم ژاپنی چگونه بوجود آمده است؟
چرا آوانگاردیسم ژاپنی؟ هیچکس برای اینکه چرا ژاپن در جریان آوانگاردیسم پیشتاز شد، توضیحی ندارد. اما در اینجا چند نکته ارائه شدهاست که میتواند به شما کمک کند این چرایی را بهتر درک کنید.
از قرن پانزدهم به بعد این زیبایی شناسی بود که زندگی اشراف و همچنین طبقه سامورایی ژاپنیها را تحت تاثیر قرار داد. در مقایسه با اروپا، ژاپن در دورانی به سر میبرد که نگرش ” less is more به معنای کمتر بیشتر است (در سبک مینیمال)” در آن رواج داشت. با این تفاوت که ” less یا کمتر” در این مفهوم، پیچیدگی خاص خود را داشت.
بنابراین میل مردم این کشور به «سادگی» و «ناکافی بودن» به عنوان بخشی از زیبایی شناسی و آوانگاردیسم ژاپنی، ابتدا توسط اشراف و سپس توسط ساموراییها توسعه یافت. در زمان رشد اقتصادی، تجمل به شکلی متضاد بیان میشد. اوایل دهه 1990، اقتصاد ژاپن رشد کرد. این رشد منجر به افزایش مصارف شخصی، دوخت لباسهای مختلف برای همگان شد (نه فقط طبقه مرفه و یا ساموراییها). طراحان برای ایجاد تمایز از کل جریان اصلی تجملات، به نوآوری در جهت مخالف روی آوردند.
پس آوانگاردیسم ژاپنی به وجود آمد. بسیاری از طراحان مطرح آوانگاردیسم ژاپنی در دوران جنگ بزرگ شده بودند. و ساختارشکنی یک موضوع تکراری در مد آوانگارد بود. از زمانی که ژاپن مجبور شد مرزهای خود را باز کند (اواسط قرن 19)، دو مد رایج وجود داشت:
- سبک ژاپنی (和服 wafuku)
- سبک غربی (洋服 yōfuku).
مدلهای زیر زنان ژاپنی را با مد غربی به تصویر میکشند:
لباسهای غربی به شیوهای ژاپنی ارائه میشدند. با طرحهای گل گلی (شبیه به نشانهای مون، نمادهای ژاپنی)، پارچههای رنگارنگ (به عنوان مثال بنفش و سبز، ترکیبی کلاسیک برای لباس رسمی کیمونو)، شلوغیهایی که شبیه اوبی (کمربند ورزشی)، یا ارسی کیمونو(لباس سنتی ژاپنی) بودند. آوانگاردیسم ژاپنی تلاش موفقتری برای تلفیق تکنیکهای غربی با عناصر و فلسفه ژاپنی بود.
جزئیات و ویژگیهای لباسهای زنانه و مردانه
برای درک بهتر ویژگی لباسهای زنان و مردان در جنبش آوانگاردیسم ژاپنی باید نقش و تاثیر هر طراح را به طور جداگانه بررسی کنیم. جنبش آوانگاردیسم ژاپنی توسط کنزو تاکادا و ایسی میاکی در دهه هفتاد آغاز شد. و چند سال بعد توسط یوجی یاماموتو و ری کاواکوبو ادامه یافت. اما هانای موری اولین طراح ژاپنی بود که در دهه 1960 در سراسر جهان شناخته شد.
ایسی میاکی
این طراحِ شاخصِ آوانگاردیسم ژاپنی، در سال 1973 وارد دنیای مد پاریس شد. در ابتدا با موادی مانند پنبه و پشم کار میکرد. و لباسهای اورسایز تولید میکرد. از ابتدای کار خود، عناصر موجود در لباسهای ژاپنی مانند دراپ و لایه بندی را در طرحهای خود گنجاند. او لباسهای سنتی را با شبحها و شکلهایی تلفیق کرد که با شخصی که به عنوان مدل آن را میپوشید (در کالکشن یا فشن شو لباس)، تطبیق داشت.
آن هم برخلاف لباسهای متناسب با فرم بدن یک شخص که به تیپ خاصی نیاز داشتند و در صنعت مد رایج بودند (و هنوز هم هستند). او یک برند به نام PLEASE MIYAKE را از سال ۱۹۹۳ (مربوط به همین سبک) ایجاد کرد که هنوز هم پابرجاست.
در طراحیهای او سادگی در اولویت است. بلندی لباسهای سبک آوانگاردیسم ژاپنی او (چه زنانه و چه مردانه) بسیار چشمگیر است. چیزی که او طراحی میکند یک مفهوم است و نه مُد: البته به گفتهی خودش. مفهومی به پیچیدگی و سادگی اوریگامیای (origami) که روی میزش در عکس زیر قرار گرفته است:
یوجی یاماموتو
یاماموتو چه ویژگیها و جزئیاتی در لباسهای زنانه و مردانه ایجاد کرد؟ زیبایی شناسی خاص ِاین طراح، به رنگ مشکی گرایش دارد. و باعث شد چرخشی نو در دوخت یا طراحی لباسهای مربوط به آوانگاردیسم ژاپنی ایجاد شود. ایجاد بالشتکها روی شانه، باریک شدن لباس در کمر، و برجسته سازی رنگها و طرحهایی که در 1980 استفاده میشدند، بیشتر مورد توجه این طراح بودند. 1980، عصر روشنایی بود. اما رنگ مشکی که غالبا توسط این طراح استفاده میشد، یک شوک به دنیای مُد وارد میکرد. او در سال 2000 به نیویورک تایمز گفت:
رنگ سیاه در عین فروتن بودن، تکبر را جلوه میدهد. سیاهی، مرموز، ساده و راحت طلب است. ایده این طراح که تا روی طراحان بعد از او نیز تاثیر گذاشت این بود که بخشهای بدن به جای bold شدن، پنهان شوند. در نمونههای زیر میبینید که لباسهای زنان و مردان با پف زیاد، و عدم تمرکز بر روی یک ناحیه طراحی شده اند. رنگ یا سیاه است یا سفید. و قرار نیست چشم شما روی بخش خاصی از این لباسها متمرکز شود.
هانای موری
او در سال 1961 با همکاری سالن مُد کوکو شنل به جهانی شدنِ بیشتر سبک آوانگاردیسم ژاپنی دست زد. هنر هانای موری به تلفیق عناصر لباسهای ژاپنی و شرقی در لباسها خلاصه میشد. وجود ببر، پروانه، پرندگان و امواج رو تک تک لباسهای زنانه او کاملا مشهود است.
ترکیب عناصر دراماتیک و تزئینی در سبک او همواره پایدار و پربا جا بود. و باعث ایجاد یک تاثیر بصری قوی میشد. تزیین برخی لباسها با طلا، مانند نمونه زیر یکی از شاهکارهای این طراح است. همانطور که ملاحظه میکنید، تاکید این طراح بر روی لباسهای بلند و سنتی ژاپنی است (برخلاف یاماموتو).